تو نيستي و من .....

سلام عزيز دلم

خوبي عشقم ميدوني چند وقته واست ننوشتم ؟؟؟ نه اينكه فراموشت كرده بودم نهههههههههه واقعا دوس داشتم باشي تا بنويسمممم ولي فعلا كه هيچ خبري ازت نيست و من در انتظارممممممممممممممم

انتظار من فقط  يك ماه و بيست و هفت روز كه اون بالا زده نيست انتظار من از زماني شروع شد كه  خواهر كوچوت رفتتتت درست از روز 3 دي ماه 1393 ....

اين روزا بيشتر از اينكه به هر چيز ديگه اي تو دنيا فكر كنم به وجود تو در كنارم فكر ميكنم اينكه خدا منو قابل ميدونه تورو به من بده يا من هنوز لياقت مادر شدن ندارمممممممم

اين روزا خيلي ناشكر شدم دائم دارم به درگاه خدا ناله ميكنم واين يعني نارضايتي از همه چيزاي خوب يعني ناشكري از تموم خوبيهاي دنيا كه خدا دو دستي به من داده 

بزرگترين هديه خدا به من 4 شهريور 1389 تو تولد مظلوم ترين و بي پناه ترين اماممون امام حسن مجتبي به من داده شد  و من اين روزا قدر سلامتي و محبت و فداكاريهاشو نميدونم و چون تو نيستي به خاطر وجود پدرت هم شكر گذار نبودم 

عروسي ما و اينكه به صورت معجزه آسايي اومديم به آشيونه دونفرمون هديه بعدي خداست  كه 9 فروردين 1392  تو يه جعبه كادو پر از خوشي و شادي و زيبايي به من هديه شد

ووووو هزاران هزار مهربوني خدا كه نميتونم دونه دونه نام ببرمش و به خاطرشون از خدا متشكرم

تا ديشب خيلي اميدوار بودم باشي ولي ديشب يه چيزي تو دلم افتاد كه نيستي و من اين حس رو ميشناسم و از حسم مطمئنم كه اين دفعه هم نيستي اين حسم دقيقا مثل حس شبي بود كه فهميدم خواهريت نيست همون شب يعني شهادت امام رضا  خيلي با رضايت كامل  از امام رضا و حضرت محمد خواستم اگه صالح و سالم نيست من راضي به اومدن و عذاب دنيويش نيستم يعني خدا اول راضيم كرد و بعد با آرامش فهميدم نيست اونم  از دوهفته قبل نيوده ولي اول خدا خواست آماده بشم و بعد بفهمممممم

الانم مثل ماه قبل كه فهميدم نيستي آروم آرومممم يعني دارم آماده ميشم واسه يه ماه انتظار ديگه و خيلي مطمئنم كه هفته ديگه خبري نيسسسسسسسسسسس اين روزا سرمو با هرجور كاري بند ميكنم ورزش ميكنم و همه جوره ميخوام حواسم پرت باشه

ديشب مثل لحظه از دست دادن خواهري نازت فقط آروم گريه كردم و به خدا گفتم راضيم به رضائت تسليمم به امرت 

الانم ميگم خدايا واسه همه مهربونيهات ممنونم من راضيم به داده هات و نداده هات فقط توكلم و ايمانم رو قوي كن

الان خيلي آرومم چون فرشته هاي كوچولوي خدا حرف زدم  و تو خواهريت آرومم كردين دوستون دارم كوچوهاي نازم