جراحت سر محمد علی
سلام کوچولوهای ناز نازی مامان
من اومدم با کلیاتفاقیکه این رو زا افتاده و من ازش هیچی ننوشتم
اول اسفند خونمون رو عوض کردیم اومدیم خونه ای که حیاط بزرگ داره مخصوص شما جوجه ها در حال جابجایی وسایل بودیم و اواخر کارای خونه بود فرش و پهن کردیم محمد علی کلی ذوق کرد و شروع کرد به بازی کردن و دویدن که یهو افتاد و سرش خورد به میز حسابی اسیب دید ماهم خیلی هول شدیم و بردیمش بیمارستان و روی پیشونیش بخیه خورد یه عکس سلفی هم خودش از خودش گرفته که میذارمش
من اومدم با کلیاتفاقیکه این رو زا افتاده و من ازش هیچی ننوشتم
اول اسفند خونمون رو عوض کردیم اومدیم خونه ای که حیاط بزرگ داره مخصوص شما جوجه ها در حال جابجایی وسایل بودیم و اواخر کارای خونه بود فرش و پهن کردیم محمد علی کلی ذوق کرد و شروع کرد به بازی کردن و دویدن که یهو افتاد و سرش خورد به میز حسابی اسیب دید ماهم خیلی هول شدیم و بردیمش بیمارستان و روی پیشونیش بخیه خورد یه عکس سلفی هم خودش از خودش گرفته که میذارمش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی