يكي شدن من و بابايييكي شدن من و بابايي، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
همخونه شدن من و باباهمخونه شدن من و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
محمد علیمحمد علی، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

شکوفه باغ زندگی ما

تولد شش ماهگی به نام حضرت علی اصغر

بهش گفتم میدونی گل پسری داره شش ماهه میشه گفت وای شش ماهگی غم داره گفتم یعنی چی گفت... علی اصغر شش ماهه بود شهید شد قلبم گرفت تا حالا به شش ماهگی یه بچه اینجوری نگاه نکرده بودم بهش گفتم میخوای شش ماهگیشو با لباس علی اصغر جشن بگیریم گفت عالیه  شب تولدت بابا مداحی کرد و کلی بیمه علی اصغر کردیمت شش ماهه شدنت و اولین مسئولیتت نگهداری نام علی اصغر مبارکت گل پسرم عکس ادامه مطلب   ...
25 تير 1395

ماه پنجم

سلام گل گلی مامان این روزا انقد شیطون شدی که واقعا دیگه وقت نمیکنم وبلاگت رو بروز کنم الان خیلی حرفه ای یه چیزی بین سینه خیز و چهار دست و پا میری و به همه جا و همه چیز سر میزنی قربون دست و پای خوشکلت بشم الهی از 15 خرداد واسه یه هفته رفتیم سفر که تو حسابی اذیتمون میکردی و ما گاهی از اومدن به سفر پشیمون میشدیم عکسای سفر و این ماهتو تو ادامه مطلب میذارم شب قبل از سفرمون باغ عمع بضعت که تا ساعت 1 شب گریهمیکردی نذاشتی هیچکس بخوابه روش خوابوندن تو توی سفر عزیز دلم کنار جاده تو پتو میخوابوندیم بعدام رو پای مامانی پاهای عشقم برای اولین بار رو ماسه های دریا محمد مهدی در ساحل محمد مهدی در کنار رودخانه جاده...
12 تير 1395

چهار ماهگی

سلام گل گلی چهار ماهگی تو تموم شد و ما بازهم براتجشن گرفتیم و روز سه شنبه 21 اردیبهشت هم صبح زود تورو بردیم که واکسن بزنی عکسا ادامه مطلب عکسای قبل از بردنت واسه واکسن وقت نداشتیم بابا دیرش شده بود عجله ای گرفتم وزن 6500 قد 63 ...
28 ارديبهشت 1395

دمرشدن

سلام گل مامانی اینروزا انقد شیطونی که من وقت ندارم مطالب وبلاگتو بذارم فقط خلاصه بگم اولین باری که دمر شدی 3 ماه و 19 روزه بودی توی مهمونی تاریخ 11 اردیبهشت 1395 شنبه ساعت 6-7 بعد از ظهر البته از شنبه 18 اردیبهشت تو سی ثانیه میچرخیدی و دستت و از زیر شکمت در میاوردی هنوز 4 ماهه نشدی عکسها ادامه مطلب ...
28 ارديبهشت 1395

سفر به مشهد

سلام گل مامان از چهارشنبه 8 اردیبهشت تا جمعه 17 اردیبهشت من و تومشهد بودیم و کلی خوش گذشت عکساتو میذارم ادامه مطلب گل نازم   اینم لباس عروسی دایی بابایی ...
21 ارديبهشت 1395

اولین روز پدر

سلام گلکم امسال اولین سالی بود که روز بابایی رو جشن میگرفتیم من و تو واسه بابایی یه کت قشنگ گرفتیم و شب بابابیی رو با حضور مامانی و بابایی و خاله ها تو گناباد جشنگرفتیم همه اومدن گناباد واسه دیدن ما منم که خیلیدلتنگ بودم حسابی بهم خوش گذشت تو اینجا لالا کرده بودی عشق من بازم تو بغلم لالا کرده بود ...
4 ارديبهشت 1395